English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (9068 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
second source U منبع دوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
source U چشمه
source U سرچشمه
source U منبع منشاء
source U مایه مبداء
source U ماخذ
source U منبع
source U منبع برق
source U ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
source U مبداء
source U منشاء
source U استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
source U خصوصیت برخی bridge ها که
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
source U مجموعه پانچ کارتها که حاوی کد اصلی برنامه است
source U فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
source U نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
source U که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
source U در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
source U روش
source U حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
source U نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
source U نقط ه اصلی یا شروع
data source U منبع داده
discrete source U چشمههای مجزا
excitation source U منبع برانگیختگی
extirpate the source of dispute U قلع ماده نزاع
image source U منبع تصویر
incandescent source U منبع ملتهب
information source U منبع اطلاعات
light source U منبع نور
light source colour U رنگ منبع نور
lighting source U منبع روشنایی
line source U منبع خطی شکل
line source U منبع خطی منبع شبکه
low frequency source U منبع فرکانس پایین
message source U منبع پیام
message source U منشاء پیام
neutron source U منبع نوترون
power source U منبع قدرت
quasistellar source U چشمه اخترواره
quasistellar source U چشمه شبه اختری
radio source U چشمه اخترواره
radio source U چشمه شبه اختری
radiation source U منبع تشعشع
source code U کد منبع
source code U کد مبداء
source computer U کامپیوتر منبع
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source data U دادههای منبع
source data automation U خودکاری داده منبع
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
source disk U دیسک مبداء
source document U سند منبع
source document U سند اصلی
source file U فایل مبدا
source language U زبان منبع
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source language U زبان اصلی
source listing U لیست برداری منبع
source listing U لیست منبع
source of power U منبع قدرت
source of power U منبع انرژی
source program U برنامه منبع
source program U برنامه مبداء
source register U ثبات منبع
source routine U روال منبع
source trait U ویژگی پایه
the source U خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
voltage source U منبع ولتاژ
voltage source U منبع قدرت
voltage source U منبع فشار الکتریکی
voltage source U منبع الکتریسیته
welding source U منبع جریان جوش
x ray source U منبع اشعه رونتگن
basic source of food U منابعاولیهغذا
It is a source lf pride . U مایه افتخار است
The water is turbid from its source . <proverb> U آب از سر چشمه گل آلود است .
Water must be stopped at its source . <proverb> U آب را از سر بند باید بست .
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1Txp No Source Date
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com